18 ماهگی گل دختر
سلام نفس مامان
این چند وقت حسابی شیرین شدی ونصفه نیمه کلمهارو میگی و منظورتو میرسونی خیلی شیرین شدی فقط مونده بخورمت اگه دیدی روزی نبودت بدون مامانی خوردت شیرینم
الان تو بغلم خیلی ناز خوابیدی فکر کنم موقع خوردنته
عاشق کتابی و یه هوش چین برات خریدیم که وقتی فهمیدی چی به چیه همه عکساشو درست سر جاش میزاری و حال بابایو جا میاری آخه بابایی میگفت این براش زوده نمیتونه تشخیص بده ولی قربون دختر باهوشم برم که یه روزه همه تصویرا وشکلاشو یاد گرفتی
بگذریم از شیرین کاریات عزیزم ........میخوام از واکسن 18 ماهگیت برات بگم....
وقتی این واکسنو زدی نمیتونستی اصلا پاتو تکون بدی حتی یه زره خیلی اذیت شدی گلم مامانی برات بمیره که اینقدر درد کشیدی تا دوروز خیلی درد داشت بعداز دوروز ددیگه زمین میزاشتیش راه میرفتی ولی لنگ میزدی
اینم عکس کل دختر درحال بازی کردن با چاشنی پا درد
باعرض شرمندگی نمیشه عکس بزارم خخخخخخخخخ کلی عکس آماده کرده بودم که بزارم
دلسا جونم راستی دیروز که مصادف بود با یه سال وشش ماه بیست وپنج روزت دستت از جا در رفت اونم بدون علت ودلیل که ما دلیلشو نفهمیدم صبح که با بابایی بیرون بودیم نمزاشتی بزاریمت زمین هی میگفتی پا پا وکلی گریه میکردی تا ینکه اومدیم خونه متوجه شدیم دستت درد میکنه وبه بیمارستان رفتیم و پنج شش تا دکتر اومدن هی میگفتن جاش انداختیمو همچنان دستت بی حرکت بود تا آخر راهی اتاق عمل شدی اونجا دکتر ارتوپد دستتو گرفتو چرخوند بالاخره جا افتاد و ماهم کلی خوشحال شدیم و خسته راهی خونه شدیم
عزیزم ببخشید کلی اذیت شدی ودرد کیدی مامان دورت بگرده