روزهای شیرین چهار ماهگی دلسا خانم
عزیز مامان 17 مهر بود که عازم مشهد شدیم تو رو مطابق نظری که داشتم به پابوس امام رضا بردیم که شاکر خداوند باشیم که چنین فرشته ای به ما داده سفر به مشهد هم مثل سفر به شمال خیلی بهمون خوش گذشت چون دخمل گلی دارم که مامان وبابا اذیت نمیکنه فدای دختر فهیمم.
بعد از اینکه از مشهد اومدیم نوبت به واکسنت رسید بازم اینجا خانمی خودتو نشون دادی و اذیت نکردی ، البته کمی تب داشتنی ولی انقدر زیاد نبود که اذیت بشی
عکس از چهار ماهگی دخمل گلم
اینم عکس با دختر خاله جونت متینا شیطون
دختر نز نازی مامان اواسط چهار ماهگیت بود دمر میشدی ولی وقتی دستت زیرت میموند پشیمون میشدی ومیزدی زیر گریه
وقتی بلند باهات حرف میزدم چهرتو میریختی به هم با دل پر گریه میکردی قربون دل نازک بره مامانی......
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی