نفسای اخر زمستان
سلام عزیز مامان زمستون داره نفسای آخرشو میزنه و نوروز در راهه تو روز به روز بزرگتر وقویتر میشی ،عزیز مامان چه زود گذشت هروقت بیرون میرفتم دختربچه 8.9 ماهه میدیدم میگفتم کی دلسا من 9 ماهه میشه چه زود گذشت چه زود بزرگ شدی(مامانی آخه تو خیلی فسقلی بود)..... یادم میاد چقدر منتظر اولین لبخندت بودیم ،منتظر دمر شدنت،منتظر غلط زدنت ،منتظر سینه خیز رفتن و چهار دست وپا رفتنت بودیم،همه اینا گذشتن و ما هر روز شاکرتر از دیروزیم ......... فقط بخاطر وجود تو بودن تو ...... تو به ما من وبابا، مخصوصا من امید زندگی امید بودن دادی، میدونی چرا میگم مخ...
نویسنده :
mamani
20:10